وبلاگ شخصی عبدالرضا بختیاروند

صفحه ای برای تعامل بیشتر با طلاب و دانشجویان

وبلاگ شخصی عبدالرضا بختیاروند

صفحه ای برای تعامل بیشتر با طلاب و دانشجویان

وبلاگ شخصی عبدالرضا بختیاروند
بازدید کننده محترم؛
این وبلاگ برای ارتباط و تبادل اطلاعات علمی در زمینه های مختلف با «طلاب و دانشجویان کلاس هایم» بوده و الزاما "منعکس کننده دیدگاه های شخصی من" نیست.
تلاشم بر آن است که به خودم و دیگران یاد بدهم که حق طلب باشیم، هر چند باور به آن دشوار باشد.
برای دریافت فایل ها و اخبار مربوط به کلاس های من، به کانال درسی من به آدرس @darsha14 در پیام رسان های ایتا و تلگرام مراجعه کنید.
صفحه من در روبینو و اینستاگرام @abakhtiarvand
آخرین نظرات
  • ۹ فروردين ۹۶، ۱۹:۱۰ - سید مهدی
    متشکرم

۴۲ مطلب با موضوع «دسته بندی علمی :: مبانی نظری اسلام» ثبت شده است

سؤال پنج: علل بی ایمانی و دین گریزی برخی انسان ها را نوشته و برای چاره جویی آنها، راه حل پیشنهاد دهید.

انواع علل دین گریزی: علل روانی؛ علل فکری؛ علل اجتماعی

توضیح: منظور از علل روانی، عوامل درونی نفس بشر مانند حس تنبلی و بی مسئولیتی است. دین یعنی مسئولیت پذیر نیست به گفتار و رفتار خود. یعنی داشتن مراقبت فردی و اجتماعی. فرد دیندار هر چیزی نمی گوید، هر چیزی نمی خورد و هر جایی نمی رود. برای او آبروی خود و خانواده اش اهمیت دارد. برخی افراد از دین گریزان هستند به این دلیل که روحیه آنها مسئولیت پذیر نیست. بدون اینکه تاکنون به خوبی یا بدی دینداری فکر کرده باشند.

راه پیشنهادی برای حل دین گریزی، مراجعه به مشاور و آگاهی به پیامدهای تنبلی در هر کاری و مخصوصا اخلاق و امور معنوی است.

منظور از علل فکری آن است که افراد به خاطر عدم آگاهی از دین و پیامدهای مثبت فردی و اجتماعی آن، به خاطر تبلیغات دین ستیزان دچار بیزاری از دین شوند یا آن را جاهلانه بدانند.

راه پیشنهادی در این مورد، مراجعه به کارشناسان و کتاب های دینی و مطالعه دربارۀ فوائد دین است.

منظور از علل اجتماعی دین گریزی آن است که فردی به خاطر رفتار غلط برخی دینداران یا دین فروشان، دچار بدگمانی به اصل دین شود؛ مثل کسی که از یهودیت متنفر باشد به خاطر نژادپرستی و ظلم صهیونیست ها و جنایت های آنها علیه بشریت.

در حالی که یهودیت غیر صهیونیست و نیز غیر از آن فرد یهودی است که برخلاف آموزه های یهود رفتار می کند.

به طور خلاصه اینکه: «جرم گنهکاران آیین های آسمانی را نباید به حساب دینشان گذاشت؛ زیرا آموزه های هیچ دینی نه دعوت به خلاف کرده است و نه خلافکاری را تأیید می کند». بلکه بزرگترین بلندگوی دفاع از مهربانی و پاکی و درستی در دست انبیا الهی و پیروان راستین آنهاست. علاوه بر اینکه مجسمه واقعی عظمت در اخلاق و انسانیت پیامبران و امامان معصوم و پیروان حقیقی آنها هستند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۸ ، ۱۳:۴۴
جمعه, ۱ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۲۶ ق.ظ

جواب چهار سؤال اول درس اندیشه اسلامی

تهران/ یادگار امام

سؤال یک. اهمیت اندیشیدن را با ذکر مثال توضیح دهید.

الف) گفتار و رفتار انسان برگرفته از اندیشه های اوست؛ بنابراین تا وقتی اندیشه و اعتقاد او درست نشود، نمی توان رفتار و گفتار او را درست کرد.

مثال: تفکر نژادپرستی تاکنون عامل بسیاری از کشتارها و جنایت های بشری بوده است؛ مانند جنایت های هیتلر (که ژرمن را نژاد برتر می دانست) و در جنگ جهانی دوم حدود هشتاد میلیون انسان کشته شدند؛ یا جنایت های اسرائیل علیه فلسطینی ها با بیش از هزاران کشته؛ نژادپرستی در فوتبال (مانند توهین به تایسون ستاره برزیلی شاختار دونتسک اوکراین)؛ نژادپرستی علیه مسلمانان در آمریکا و اروپا و میانمار.

و تفکر زیبای «باید حسینی زندگی کرد» که تاکنون باعث تأسیس هزاران بیمارستان، مدرسه، خیریه، عمل جراحی رایگان، تهیه جهیزیه و بسیاری خوبی های دیگر شده است.

مانند هزینه سه میلیارد ریالی اوقاف برای مصارف قرآنی، آموزشی، بیمارستانی، کمک به ایتام و زنان بی سرپرست و .... در سال 96 در شهرستان جهرم که به اکثر افراد به نیت امام حسین ع انجام دادند.

(موارد اندیشه های غلط و درست فراوان است؛ شما با شمردن دیگر اندیشه های و پیامدهای آنها، در این زمینه بیشتر بیندیشید).

ب)  امام علی (ع) فرمودند: «قیمة کل إمرء ما یحسنه»؛ قیمت و ارزش هر انسان به اندیشه های زیبای اوست.

پس باید به دنبال اندیشه های نیکو بود تا ارزشمند شد.

سؤال دو: آثار دین در زندگی فردی بشر را بنویسید.

معنا بخشی به زندگی؛ امید به زندگی؛ فرونشاندن عطش جاودانگی؛ تقویت صبر و بردباری؛ کاهش اضطراب و نگرانی

سؤال سه: آثار دین در زندگی اجتماعی بشر را بنویسید.

ترویج مهربانی و محبت؛ برقراری وحدت و یکپارچگی؛ تقوای اجتماعی؛ پشتیبانی از فضائل اخلاقی؛ ایجاد تمدن ها و حفظ آنها، صلح و آرامش؛ تأمین عدالت و دادگری

سؤال چهار: دینداری چه مسئولیت هایی را بر عهده فرد مؤمن می گذارد؟

مسئولیت ها: نسبت به خداوند؛ خود؛ خانواده (پدر و مادر؛ همسر و فرزندان)؛ خویشاوندان و دیگر انسان ها؛ حیوانات و طبیعت؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۸ ، ۱۱:۲۶
شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۶، ۰۹:۳۳ ق.ظ

حسینی باشیم ....

بیایید "حرّ" و آزاده باشیم، جای ما در صف دوستان امام حسین (ع) و یارانش است و نه در صف یزید و یزیدیان. توبه کنیم و حسینی شویم.
سلام بر حسین؛
محرم که می آید، با دو گروه مواجه می شویم: گروهی از مردمان آزاده که به یاد رشادت های امام حسین (ع) و یارانش خیمۀ ماتم برپا کرده و تلاش می کنند به این بهانه، پرچم ظلم ستیزی و عشق به خداوند و خوبی ها را برافراشته نگه دارند.
و گروهی که دانسته یا ندانسته، به مبارزه با فرهنگ عاشورایی می پردازند. جانمازها آب می کشند و خیرخواه فقرا و جهیزیه دختران می شوند، از لزوم شادی و نشاط در جامعه می گویند و برخی نیز در کنار این سخنان فریبنده که رنگی از عمل ندارد، به نشر شبهات علیه شیعه و امامان (ع) می پردازند.🙁🙁🙁
یا خود بافنده می شوند و یا دروغ بافته هایی که انسان های خیالی گفته اند تکرار و بازنشر می کنند. نقل هایی که ساخته می شوند تا ایرانیان را نسبت به اهل بیت (ع) بدبین کنند.
غافل از اینکه به برکت این جلسات اهل بیت (ع)، چقدر دختران جوان به خانه بخت رفته اند، چه زندانی هایی که آزاد شده اند، و چه انسان های آلوده ای که توبه کرده اند و چه امیدها و خنده هایی که به کانون خانواده ها برگشته اند.
علامه عسگری (ره) کتابی دارند به نام «صد و پنجاه صحابه خلق شده برای رسول خدا ص»؛ یعنی یارانی که آنها و محل زندگی شان توسط خدا خلق نشده است. بلکه خلق چنین صحابه ای، ساخته و پرداخته ذهن دشمنان اهل بیت (ع) است.🤔🤔🤔
از جمله مطالبی که در ایام محرم بازنشر می شود، مطلبی با عنوان «حضور امام حسن و امام حسین ع در جنگ با ایرانیان در فتح طبرستان» است. همیشه و همه جا همه می نویسند که در کتاب طبری، ج 5، ص 2116 آمده است که «حنش بن مالک گوید: سعید بن عاص به سال سى‏ام از کوفه به منظور غزا آهنگ خراسان کرد حذیفة بن یمان و کسانى از یاران پیمبر خدا صلى الله علیه و سلم با وى بودند. حسن و حسین و عبد الله بن عباس و عبد الله بن عمرو عمرو بن عاص و عبد الله بن زبیر نیز با وى بودند. عبد الله بن عامر نیز به آهنگ خراسان از بصره در آمد و از سعید پیشى گرفت و در ابر شهر منزل کرد ....» اما کسی نمی پرسد که این راوی یعنی «حنش بن مالک» کیست؟ 🙄🙄🙄
در بین شیعیان و اهل سنت، علم خاصی به نام علم رجال وجود دارد که راویان و ناقلان اخبار نام برده می شوند و زندگی آنها و میزان صحت و سقم اخبارشان مورد بررسی قرار می گیرد.
«حنش بن مالک» بر اساس جستجویی که من در کتب شیعه و سنی کردم، فردی بی نام و ناشناخته است که احتمال می رود از جمله همان راویان ساختگی یا درباری باشد که به خاطر ایجاد نفرت نسبت به امامان در مردم ایران و مخصوصا اهالی شمال ـ که ارادت ویژه ای به اهل بیت (علیهم السلام) دارند ـ جعل شده باشد.
ترجمه تاریخ طبری، کتابی 16 جلدی با حدود هفت هزار صفحه است. اگر «حنش بن مالک» فردی معتبر و مورد اعتماد است، چرا فقط همین صفحه آراسته به نام او شده است و در دیگر صفحات تاریخ طبری و دیگر کتاب های تاریخی مشهور دیگر، نام او تکرار نشده است؟ آیا او فقط به دنیا آمده است که بگوید «فلان افراد به طبرستان حمله کردند و امامان شیعه هم بودند» و بعد محو شود؟؟؟ در اصل عربی کتاب نیز، طبری می گوید که حنش این داستان را از علی بن مجاهد نقل کرده است(ج 4، ص 269). و علی بن مجاهد در علم رجال، از «کذّابین» و دروغگویان محسوب می شود. 😮😮😮😮
پس به نظر می رسد که خبر حضور امامان شیعه در بین جمعیت مسلمانانی که به طبرستان آمدند، بر اساس یک راوی خیالی است که فقط به درد خیال پردازان و کینه توزان می خورد و هیچ انسان آزاده و منصفی از ابزار دروغ و خیال برای نقد یک مکتب استفاده نمی کند.
علاوه بر اینکه، اکثر مورخین فتح طبرستان را بدون جنگ و خونریزی دانسته اند و افسانه جنایت هایی که سعید انجام داده است، دارای اختلاف در نقل است و نمی توان به آنها اعتماد کرد.
راستگو و حق طلب باشیم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۶ ، ۰۹:۳۳
شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۴۶ ب.ظ

حکمت تدوین قوانین دینی و اجتماعی

حکمت وضع احکام و قوانین دینی و اجتماعی، فقط جلوگیری از آسیب رسیدن به بدن نیست.

احکام فراوانی وجود دارند که رعایت نکردن آنها هیچ ضربه ای به جسم انسان وارد نمی کند، اما دارای منع هستند.

مانند خوردن آب در ظهر ماه رمضان یا خواندن نماز بدون قرائت حمد؛ یا در جامعه انسانی، انجام برخی کارها، جز نبایدهای اجتماعی است، اما هیچ ضربه ای به بدن نمی زند؛ مانند: پوشیدن لباس سفید در مراسم عزاداری در جامعه ایرانی یا استفاده از کلمات ناپسند در جمع خانوادگی یا نوجوانان.

قوانین دینی و اجتماعی، دایره ای وسیع تر از جسم انسان را در نظر گرفته و برای حفظ آداب و رسوم هر جامعه، و مهم تر از آن، محافظت از آرمان هایی مانند آرامش روحی بشر، ترویج و حفظ بنیان خانواده، کمال اخلاق و معنویت، به تبیین باید و نبایدها می پردازند.

پس اگر خوردن حتی یک قاچ از هندوانه دیگران ممنوع است، این به خاطر جسمانی داشتن هندوانه نیست؛ بلکه قرار است حریم مالی افراد حفظ شود.

یا اگر نباید به موی نامحرم نگاه کرد یا بدن او را لمس کرد، حتما به این دلیل نیست که با این نگاه یا لمس، به بدن شما یا او ضربه ای وارد شود؛ بلکه این منع به خاطر آرمان والایی مانند حفظ بنیان خانواده و جلوگیری از سست شدن آن وضع شده است.

اگر همه ادیان آسمانی مانند یهودیت، مسیحیت و اسلام، تأکید فراوان بر حرمت زنا، قمار، شراب، ربا و ... را دارند، ملاک این حرمت ها فقط مراقبت بر سلامتی جسم نیست؛ بلکه باید حکمت آنها را بالاتر از امور جسمانی دانست.

ربا یعنی از بین رفتن روح دردمندی نسبت به دیگران؛ زنا یعنی نبودن حس مسئولیت شناسی نسبت به حریم خانواده؛ شراب یعنی از بین رفتن عقلانیت و حیا؛ قمار یعنی ترویج ولنگاری مالی و تنبلی و هزاران حکمت دیگر که ما از آن غافل هستیم.

ربا حرام است حتی یک ریال آن؛ زنا حرام است حتی با یک نگاه؛ شراب حرام است حتی به یک قطره.

آیا می توان گفت: هزار تومان دزدی خوب است و چند میلیارد آن بد؟؟ نسبی بودن بدی گناه، یعنی از اول بگویید: هیچ گناهی بد نیست.

مجاز دانستن یک قطره شراب، یک بار زنا، یک بار دزدی در سال، یک بار اختلاس، یک بار قتل، یک روز بی حجاب آمدن در خیابان و ... یعنی به استهزا گرفتن وضع قوانین و حرکت به سوی جامعه بی قانون.

لطفا خودمان را فریب ندهیم؛ رسیدن به سعادت فردی و اجتماعی در گرو وضع قانون و رعایت آن است. بدون رعایت قانون هایی که مبتنی بر دستورات الهی و نظریات کارشناسان است، اندیشه سعادت جامعه، آرزویی پوچ خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۴۶
يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۲۹ ق.ظ

به نام خدایی که حج را واجب کرد

قرار نیست وقتی کودکانی در پارک دچار حادثه می شوند، پارک ها و بوستان ها را تعطیل کنیم.

قرار نیست اگر در جاده ها تصادف شود، مردم را از مسافرت منع کنیم و یا جاده ها را از بین ببریم.

قرار نیست که اگر بچه ای معلول به دنیا آمد، ازدواج تعطیل شود و یا همه مردم را عقیم کنیم.

و یا حتی قرار نیست که به خاطر بی نمازی، در مسجد را ببندیم.

اگر این مثال ها و هزاران مثال مشابه را منطقی و عقلانی می دانید، پس چرا به خاطر حادثه وحشتناکی مانند منا تصمیم بگیریم امر واجبی مانند حج را تعطیل کنیم؟

حج را همان خدایی واجب کرده است که کمک به نیازمندان را واجب کرد.

حج را همان امامانی به ما یاد داده اند که شب و روزشان را با مستمندان سپری می کردند.

تحریم حج = من از خداوند و امامان نیز بیشتر می فهمم؛

تحریم حج = انزوای شیعه و قطع ارتباط با جهان اسلام؛

تحریم حج = بازی در میدان تعصبات قومی و ضد انسانی؛

تحریم حج = محرومیت مسلمانان دیگر از ارتباط با شیعه؛

تحریم حج = خوشحالی عربستان و اسراییل؛

تحریم حج = بازی در پازل اسلام ستیزان؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۶ ، ۰۷:۲۹
جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۳۰ ب.ظ

نقد خاستگاه بشری داشتن قرآن

برخی افراد تلاش کرده­اند، کتاب قرآن و وحی آسمانی را برآمده از شعور و نبوغ مرموزی در وجود پیامبران الهی دانسته و پیامبران را انشا کننده کلمات کتاب الهی معرفی کنند. این طرز فکر با نصوص قرآنی که در مقام اثبات ، قرآن را از جانب خداوند معرفی کرده و در جانب انکار، بشری بودن آن را نفی کرده است تعارض دارد.

علاوه بر بیان رسای قرآن در نفی این فرضیه، تفاوت آشکار بین تجربه­های نفسانی و وحی آسمانی نیز تمایزگر این دو مقوله است.

مقام قابلیت، مقامی جدای از مقام فاعلیت و انشاست. پیامبران رسولانی قابل هستند که بعد از موفقیت در امتحانات الهی، از جانب خداوند برگزیده شدند تا از آنچه برای آنها آشکار شده و برای ما پنهان است خبر دهند، بدون آنکه خود نقشی در تولید یا تغییر این پیام­ها داشته باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۳۰
جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۳۴ ق.ظ

معجزه و بشارت حضرت محمد (ص) در عهدین

درس اندیشه اسلامی دو/

جلسه شنبه 3 اردیبهشت


راه اثبات نبوت

1. وجود شواهد و قرائن بر صدق نبی

2. بشارت پیامبران پیشین

3. معجزه

 

الف) توضیح شواهد و قرائن مورد نیاز برای تصدیق راستگویی یک پیامبر

‌أ.         ویژگی­های اخلاقی و نفسانی

‌ب.     ویژگی­های محیط (مبارزه او با انحرافات و بداخلاقی­ها)

‌ج.      پیروان حقیقی او

‌د.        راه­کارهای او در تبلیغ

‌ه.        محتوای تعالیم

‌و.        پایبندی به اصول اولیه اخلاقی و آموزه­های دینی

 

­ب) توضیح بشارت پیامبران پیشین

حضرت موسی و عیسی (علیهم السلام) به رسالت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بشارت داده بودند.

قرآن کریم اشاره می کند که اهل کتاب حضرت محمد را می شناختند و منتظر رسالت او بودند.

(2) البقرة : 146 الَّذینَ آتَیناهُمُ الْکِتابَ یعْرِفُونَهُ کَما یعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَریقاً مِنْهُمْ لَیکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یعْلَمُون‏

و نیز از بشارت حضرت مسیح خبر می­دهد که حتی نام پیامبر را نیز به اطرافیانش گفته بودند:

(61) الصف : 6 وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیمَ یا بَنی‏ إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَی مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یأْتی‏ مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبین‏[1]

توضیح: در عین حال هنوز در برخی از اناجیل آثاری موجود است. در انجیل برنابا سخن از «مسیا» بسیار به میان آمده است. «مسیا» ظاهراً ترجمهٔ واژه عبری «ماشیح» می‌باشد و شخصی از نسل اسماعیل، (محمد بن عبدالله یا مهدی) خواهد بود.

در این انجیل بشاراتی به «رسول الله» آمده است و از قول حضرت مسیح (ع) نقل می‌کند که فرمود: «آن وقت یسوع (عیسی) فرمود: وقتی که رسول‌الله بیاید، پس از نسل که خواهد بود؟ شاگردان جواب دادند: از داوود ...؛ (فرمود) تصدیق کنید مرا؛ زیرا به شما راستی می‌گویم به درستی که عهد بسته شده ‌است با اسماعیل نه با اسحاق» و سپس افزود: «به راستی و درستی که من مسیا نیستم - انجیل برنابا باب ۴۲ آیهٔ ۵ ترجمهٔ سردار کابلی»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۳۴
چهارشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۰۵ ق.ظ

شبهاتی در مورد عدل الهی

این مبحث مربوط به درس عقائد جامعه الزهرا در روز چهارشنبه 25 فروردین است.


1. آیا وجود مرگ، بیماری دلیل بر بی عدالتی خداوند نیست؟ مرگ و بیماری، باعث آزار فرد و اطرافیانش می شود، آیا بهتر نبود که زندگی انسان ها عاری از بیماری و مرگ باشد؟

ورود انسان به دنیا برای ماندن نیست. دنیا برای انسان به منزلۀ یک بازار در جمع آوری توشه، یا به منزلۀ مزرعه­ای برای کشتن است. تصور حقیقی از دنیا، این باور را به دنبال خواهد داشت که ماندگاری در دنیا شر است و نه رفتن از آن.

وجود بیماری در دنیا نیز می­تواند توجیهات گوناگونی داشته باشد.

گاه بیماری در اثر کوتاهی فرد یا اطرافیان است که بنابر اینکه مرتبط با اختیار عالم دنیاست، بدی­اش مرتبط به انسان است و نه خداوند. مثل نوزادانی که در اثر الکلی بودن والدین مشکلات جسمی پیدا می­کنند.

گاهی نیز بیماری در اثر حوادث غیراختیاری است. مانند جایی که چاقوی تیزی در هنگام خوردن میوه دست فرد را پاره می­کند. اقتضای نظم در خلقت آن است که چاقو پوست را پاره کند. چاقویی که پوست را نبرد یا پوستی که از چاقو اثر نپذیرد مشکل دارد نه چاقویی که ببرد یا پوستی که پاره شود. پس شر در اینجا نیز خیری است که من به خاطر ناخرسندی روحی از اتفاق پیش آمده آن را شر محسوب می کنم.

برخی بیماری­ها نیز، علامتی برای آگاه شدن فرد بر دردهای عظیم­تر است. مانند خیلی از تب­ها و سردردها که هشداری در وجود بیماری گوارشی یا قلبی هستند. وجود این درد و بیماری مانند همان بوی گاز طبیعی، بوی تعفن، بوی ماندگی و ترشیدگی غذا و ... است که نه تنها شر نیست، بلکه باعث آگاهی ما از خطر و تدبیر برای سلامتی است.

برخی از دردها و بیماری ها نیز آزمایش الهی برای درک درجات معنوی بالاتر است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۰۸:۰۵
دوشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۴ ق.ظ

جزوه نهایی درس عقائد خاصه 2/ قسمت اول

دریافت جزوه
حجم: 897 کیلوبایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۴ ، ۰۴:۳۴
پنجشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۶ ق.ظ

وقتی حماقت انسان فضیلت می شود ....


«وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست «و» حکومت دخالت نماید، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد. به زعم بعض افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای وجودش ببارد و الا عالم سیاس و روحانی کاردان و زیرک، کاسه‌ای زیر نیم کاسه داشت. و این از مسائل رایج حوزه‌ها بود که هر کس کج راه می‌رفت متدین‌تر بود. یاد‌گرفتن زبان خارجی، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک به‌شمار می‌رفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزه‌ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می‌گفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می‌یافت، وضع روحانیت و حوزه‌ها، وضع کلیساهای قرون وسطی می‌شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزه‌ها را حفظ نمود. علمای دین باور در همین حوزه‌ها تربیت شدند و صفوف خویش را از دیگران جدا کردند. قیام بزرگ اسلامی‌مان نشأت گرفته از همین بارقه است. البته هنوز حوزه‌ها به هر دو تفکر آمیخته‌اند و باید مراقب بود که تفکر جدایی دین از سیاست از لایه‌های تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند و یکی از مسائلی که باید برای طلاب جوان ترسیم شود، همین قضیه است که چگونه در دوران وانفسای نفوذ مقدسین نافهم و ساده‌لوحان بی‌سواد، عده ای کمر همت بسته‌اند و برای نجات اسلام و حوزه و روحانیت از جان و آبرو سرمایه گذاشته‌اند. اوضاع مثل امروز نبود، هر کس صددر‌صد معتقد به مبارزه نبود زیر فشارها و تهدیدهای مقدس‌نماها از میدان به ‌در می‌رفت، ترویج تفکر شاه سایه خداست و یا با گوشت و پوست نمی‌توان در مقابل توپ و تانک ایستاد و این‌که ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسی می‌دهد و از همه شکننده‌تر، شعار گمراه‌کننده حکومت قبل از ظهور امام زمان - علیه السلام - باطل است و هزاران إن قُلت دیگر، مشکلات بزرگ و جان‌فرسایی بودند که نمی‌شد با نصیحت و مبارزه منفی و تبلیغات جلوی آنها را گرفت، تنها راه حل، مبارزه و ایثار خون بود که خداوند وسیله‌اش را آماده نمود»

منشور روحانیت حضرت روح الله.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۴ ، ۱۱:۱۶