تقابل در منطق
تقابل دو اصطلاح دارد:
تقابل در مفاهیم = تضایف، تضاد، عدم و ملکه، تناقض.
تقابل در قضایا: تناقض، تضاد، تداخل، دخول تحت تضاد.
آنچه در بحث حوزه تصدیقات مطرح شده است، تقابل در قضایا است که مربوط به استدلال مباشر می باشد:
قضایای متناقض، قضایایی هستند که در کم و کیف متفاوت هستند و از صدق یکی به کذب دیگری می رسیم و از کذب یکی به صدق دیگری. (هر الف ب است: متضاد آن: برخی الف ب نیست)
اما قضایای متضاد، قضایایی هستند که هر دو کلیه اند و فقط در کیف متفاوت هستند. (یکی موجبه کلیه و دیگری سالبه کلیه است). (هر الف ب است/هیچ ب الف نیست)
در قضایای متضاد، از صدق یکی به کذب دیگری می رسیم، اما از کذب یکی به صدق دیگری نمی توان رسید.
در قضایای متداخل، کیف ثابت است و اختلاف در کم است، یعنی یکی کلیه است و یکی جزئیه. (هر الف ب است/بعض الف ب است).
در این قضایا، از صدق کلیه به صدق جزئیه می رسیم و از کذب جزئیه به کذب کلیه.
قسم آخر، قضایایی هستند که هر دو جزئیه هستند و اختلاف در کیف دارند. به آنها «دخول تحت تضاد» گفته می شود که از کذب یکی به صدق دیگری می رسیم، اما صدق یکی مستلزم کذب دیگری نیست.
برخی الف ب است/برخی الف ب نیست.
/بختیاروند