فطرت خداجویی
هدفم از این نقل این قسمت از عبارات استاد مصباح یزدی، تفاوت دیدگاه ایشان با دکارت و برخی از حسگرایان غربی در مورد فطرت خداجویی می باشد.
فطرت از دیدگاه دکارت
رنه دکارت (1650 ـ 1596) فیلسوف معروف فرانسوى که به پدر فلسفه جدید مشهور شده است، معتقد بود که انسان یک سلسله مفاهیم را بهطور فطرى درک مىکند. اصلا خدا آدمى را به گونهاى خلق کرده است که این مفاهیم را خود به خود و بدون استفاده از حواس درک مىکند. وقتى که خدا آدمى را خلق مىکند، این مفاهیم را در سرشت او مىگذارد.
نظریه دکارت از طرف برخى فیلسوفان معاصر مورد اعتراض واقع شد که چگونه ممکن است مفاهیمى از قبیل «مفهوم خدا» و «مفهوم روح» بهطور فطرى درک شود؟ آیا مثلا یک نوزاد هم این «مفاهیم» را درک مىکند؟ مگر چنین نیست که درک یک مفهوم، آن هم مفاهیمى از این قبیل، به بلوغ خاص عقلى نیاز دارد؟ دکارت در جواب، این گونه توضیح مىدهد که منظور من از فطرى بودن بعضى از مفاهیم، این است که استعداد درک آن مفاهیم در انسان وجود دارد؛ یعنى، ذهن انسان به گونهاى خلق شده است که اگر شرایط براى آن آماده شد خود به خود این مفاهیم را درک خواهد کرد. پس آنچه در ابتداى خلقت انسان وجود دارد فقط استعداد درک مفاهیم است، ولى به تدریج این استعداد به مرحله فعلیت مىرسد و مفاهیم را خود به خود درک مىکند و احتیاج ندارد که آنها را از راه حس دریافت کند، بلکه وقتى روح قدرت تعقل پیدا کرد، خود به خود این مفاهیم را در مىیابد.