فطرت راه یا برهان؟
فطرت راه یا برهان؟
در میان متفکران اسلامی در باب تمسک به فطرت در شناخت خدای سبحان، دو نظر وجود دارد؛ برخی معتقدند که فطرت، راهی برای شناخت خداست و گروهی دیگر از آن به عنوان مقدمهای برای اثبات وجود خدا استفاده میکنند و میگویند: انسان خود را معلول خدای سبحان مییابد و نیز مییابد که هر معلولی عین ربط به علت خود است. پس هر کس مییابد که خودش معلول است و عین ربط به علّت خود، لذا به علّت خود علم دارد و مییابد که عین تعلق و وابستگی به علّت خود، یعنی خدای سبحان است. به تعبیر دیگر: واسطه شناخت خدا را با امتناع پیدایش معلول بدون علت میداند و میگوید: من معلولم و هیچ معلولی بدون علت نیست، پس من هم علتی دارم که مرا بوجود آورده است.
برای بیان مسئله، که فطرت راه است یا برهان، ابتدا باید این مطلب روشن شود که مقصود از فطرت و فطریات چیست؟
فطرت هم بر گزارشهای علمی اطلاق میشود و هم بر گرایشهای عملی؛ اگر مقصود از فطرت گزارشهای علمی باشد، مانند فطریات که قیاس آنها با خودشان است، از قبیل «الکل أعظم من الجزء» و «الواحد نصف الاثنین» یعنی به مجرد تصوّر موضوع و محمول، حکم به ثبوت محمول برای موضوع میشود بدون این که نیاز به استدلال باشد، در این صورت این مقدمات بدیهی، مقدمه استدلال واقع میشوند و چون در اصطلاح منطق، استدلال و تفکر را حرکت مینامند در این صورت میتوان دو مقدمه استدلال را مسیر و راه نامید. چنانکه مرحوم سبزواری گفته است:
والفکر حرکه الی المبادی ومن المبادی الی المراد
متفکر با سیر علمی در مقدمات استدلال، به مقصد که نتیجه است، میرسد. به عبارت دیگر: چون خود فکر حرکت است و حرکت راه و مسیر میطلبد و مسیر حرکت، مقدماتی است که متفکر را به نتیجه میرساند، پس گزارشهای علمی و فطری راه است.
اما اگر مراد از فطرت گرایشهای عملی باشد، باز هم به دلیل این که گرایش عملی سیر باطنی است برای شهود خدا پس فطرت، راه است. یعنی انسان در مسیر جان خود حرکت باطنی میکند و حرکت در مسیر جان، همان سیر در راه است. البته راهی که با رونده و سلوک و مسلکی که با سالک متّحد است. چنان که بزرگان گفتهاند: انسان یا در طلب است و یا در طرب، اگر در راه است، دارای طلب است و اگر به مقصد رسیده باشد، دارای طرب و نشاط است.
بنابراین، فطرت در هر دو معنای علمی و عملی، میتواند راه باشد چه به صورت مقدماتی بدیهی که انسان را به نتیجه برساند و چه به صورت سیر باطنی که او را به شهود خدای سبحان نایل گرداند. [آیت الله جوادی آملی، فطرت در قرآن - صفحه 48]