مسلمان، همیشه متهم!!
من مسلمانم؛
من برای این جهان به خداوندی یکتا باور دارم. من باور به عظمت نیکی و مهربانی دارم.
من مسلمانم؛
دینم به من فرموده که هر کسی به دیگری حیات ببخشد، گویا همگان را حیات داده و هر کس فردی را بکشد گویا همگان را کشته است.
من مسلمانم؛
کسانی که مرا متهم به قتل و خشونت می کنند، باید بروند و دوباره تاریخ تولد مرا بهتر بخوانند. سریال کشتن و آزار من از یاسر و سمیه و بلال حبشی شروع شد و تاکنون ادامه دارد.
همدینان من، هر ساعت در جای جای این کره خاکی مظلومانه ذبح شده و به خاک و خون کشیده می شوند.
اما نمی دانم چه حکایتی است که باز من محکومم!!!!
داعش را دشمنان دینم ساختند و پرداختند و به جان من و همکیشانم افکندند.
چه حیله ی ناجوانمردانه ای زدند.
یکی را مأمور می کنند کاریکاتور پیامبرم را بکشند و به دیگری می گویند او را بکش .... یعنی باز مسلمان یعنی آدمکش!!!
من مسلمانم و همیشه متهم!!!!
دینم به من گفته است که بر دزدیده شدن طلا از پای زن یهودی نیز غصه دار شوم. هر چند او هم دین من نیست.
اما یهودیان و مسیحیان را می کشند و باز می گویند مسلمان قاتل است.
آنقدر گفتند و گفتند و گفتند که الگوی آماده پیامک ها شده ام.
اسید پاشی ...... کار یک مسلمان است.
تجاوز ..... کار یک مسلمان است.
دزدی و اختلاس .... کار یک مسلمان است.
ولی ماه پشت ابر نخواهد ماند. وعده خداوند بر آن است که روزی بیاید که اهل قدرت و دروغ و خیانت و شهوت رسوا شوند و اسلام و مسلمانان که به استضعاف و زبونی گرفته شده بودند، امام و سرور اهل زمین شوند.
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ.
ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم! ﴿القصص، 5﴾
ما در حکومت شما امان نداشتیم؛ اما همگان در حکومت ما آرامش خواهند داشت.
ما در حکومت شما، به ناحق محکوم بودیم، اما شما در حکومت ما جز به حق مؤاخذه نخواهید شد.
در حکومت بی خدایان، اصل بر گنهکاری مسلمان بود و در هر ورودی از او انگشت نگاری می کردند، اما در حکومت ما اصل بر برائت هر فرد است تا مگر خلاف آن ثابت شود.
سلام علی ابراهیم و آل ابراهیم ...... اف لکم و لما تعبدون.