مقطع تحقق گزارشهای علمی و گرایشهای عملی
مقطع تحقق گزارشهای علمی و گرایشهای عملی
در این مقام، بحث این است که این شناختهای علمی و گرایشهای عملی، در چه مقطعی در نفس انسان تحقق پیدا میکند؟ با توجه به این که درباره کیفیت خلقت نفس و چگونگی تعلق آن به بدن، سه نظریه وجود دارد، براساس هر نظریهای باید پاسخ مناسب به سؤال داده شود.
افلاطونیها میگویند: نفس انسانی «بما أنّه نفس» قبل از بدن وجود دارد، وقتی بدن آفریده شد، نفس به بدن تعلق میگیرد؛ در واقع آنچه حادث میشود، تعلق نفس به بدن است نه خود نفس. اینها باید بگویند: نفس در جهان خود فطریات را میدانست یا خیر؟ آیا بعد از تعلّق به بدن آنها را میداند و بعد از گذشت زمان از تعلّق آن، از آنها بهرهمند میشود یا خیر؟ البته طبق مبنای معروف افلاطون نفس به این اصول و مبادی فطری عالم بوده است.
ارسطو و پیروان او مانند فارابی و بوعلی، که میگویند: نفس با بدن خلق میشود، یعنی بدن وقتی به نصاب استعداد نفسیابی رسید خداوند نفسِ مجرد را خلق میکند و به عبارت دیگر: نفس با حدوث استعداد بدن حادث میشود. اینها نیز، باید پاسخ دهند که نفس از چه زمانی به این حقایق عالِم است؟ زیرا ظاهر قرآن این است که انسان دارای دو نوع علوم است.