آیات آفاقی و انفسی
در تقسیمی دیگر، آیات الهی به دو گروه آفاقی و انفسی قسمت می شوند: (سَنُریهِم ءایتِنا فِیالاءفاقِ وفی اَنفُسِهِم) (فصلت 53) ؛ (وفِی الاَرضِ ءایتٌ لِلموقِنین وفی اَنفُسِکُم اَفَلا تُبصِرون). این اصطلاح را دوگونه می توان معنا کرد:
یکم. انسان و بیرون وی مبنای تقسیم قرار گیرد و دو اصطلاح «آیات آفاقی» و «آیات انفسی» تعبیری دیگر از «آیات بیرونی» و «آیات درونی» انسان باشد. بر این اساس آیاتی که بیرون از وجود انسان اند (آسمان، زمین، ماه، خورشید، دریاها، حیوانات، جمادات، حتی مجرداتی مانند عقل، روح، فرشتگان و... ) آیات آفاقیاند؛ اما آیاتی که درون وجود اویند (روح و قوای آن، جسم و اعضا و قوای آن و خلاصه همه ویژگیهای ظاهری و باطنی او) آیات انفسی اند.
بدین ترتیب مطالعه در جزئیات و ظرایف
هر یک از اعضا و جوارح ظاهری (دست، پا، چشم، گوش، زبان و... ) و غیرظاهری (قلب، گوارش
و... ) و همچنین مطالعه در نفس، روح و شئون مختلفشان مطالعه در آیات انفسی است.
دوم. مبنای تقسیم، ظرفِ دیدن و ابزارِ آن باشد (نه درون و بیرون انسان)؛ یعنی آنچه در آفاق است و با چشم مسلّح یا غیرمسلّح مشاهده میشود (آسمان، زمین، دریاها، کوهها، دست، پا، چشم، قلب و... ) آیات آفاقی اند؛ اما آنچه در نفس آدمی است و با بصیرت مشاهده می شود (نه با بصر) آیات انفسی اند و چون معیارِ تقسیمْ ابزارِ اِدراک است، آیات آفاقی و انفسی بیان دیگری از آیات بصری و آیات بصیرتی باشد.
بدین ترتیب، فرشتگان و سایر مجرداتی که همانند روح آدمی و قوا و شئون آن که تنها با بصیرت و شهود درونی فکری قابل ادراکاند، جزو آیات انفسی به شمار میآیند.
بی تردید، تعبیرهایی نظیر دو آیه سابق الذکر بیانگر فراوانی آیات عظمت الهی و سفارش انسان به مشاهده، مطالعه و تأمل در این آیات است؛ با این تفاوت که براساس تعریف نخست به آدمی گفته میشود که اگر در خود ـ یعنی در اعضا و جوارح جسم یا روح و شئون و قوای گوناگون آن ـ بنگری، آیات عظمت الهی را به آسانی میبینی، چنانکه اگر در بیرون خود ـ یعنی در عالم مجردات و در عالم مادیات ـ تأمل کنی، باز هم آیات او را مشاهده میکنی، در حالی که در تعریف دوم به وی گفته میشود که بصر بازکنی یا بصیرت، در آفاق بنگری یا در انفس، آیات عظمت خدا را خواهی دید.
[ادب فنای مقربان جلد6 - صفحه 435]