وبلاگ شخصی عبدالرضا بختیاروند

صفحه ای برای تعامل بیشتر با طلاب و دانشجویان

وبلاگ شخصی عبدالرضا بختیاروند

صفحه ای برای تعامل بیشتر با طلاب و دانشجویان

وبلاگ شخصی عبدالرضا بختیاروند
بازدید کننده محترم؛
این وبلاگ برای ارتباط و تبادل اطلاعات علمی در زمینه های مختلف با «طلاب و دانشجویان کلاس هایم» بوده و الزاما "منعکس کننده دیدگاه های شخصی من" نیست.
تلاشم بر آن است که به خودم و دیگران یاد بدهم که حق طلب باشیم، هر چند باور به آن دشوار باشد.
برای دریافت فایل ها و اخبار مربوط به کلاس های من، به کانال درسی من به آدرس @darsha14 در پیام رسان های ایتا و تلگرام مراجعه کنید.
صفحه من در روبینو و اینستاگرام @abakhtiarvand
آخرین نظرات
  • ۹ فروردين ۹۶، ۱۹:۱۰ - سید مهدی
    متشکرم

۷۰ مطلب با موضوع «دانشگاه» ثبت شده است

جمعه, ۲۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۳۷ ق.ظ

افسانه ای به نام عظمت ایران باستان

فرستاده شده توسط مهستی در تلگرام:

نقل سخن دیگران به معنای تأیید آن نیست.


افسانه ای به نام عظمت ایران باستان
فضای قرن معاصر آن قدر در سیطره نژادپرستی و میهن پرستی است که کتاب تاریخ و اخلاق را نیز باید بر اساس این تعصبات کثیف نوشت.
ناپلئون کبیر، داریوش کبیر، کوروش کبیر، صدام کبیر و ... و کم کم خواهیم شنید ترامپ کبیر و نتانیاهو کبیر و ... .
جرأت نمی کنی بگویی مستند کتاب سوزی ایرانیان توسط اعراب پا درهواست؛ قصه ای که تا صدها سال در هیچ کتاب تاریخی ذکر نشده است!! اگر هم کتابی سوزانده شده است، با کدامین دلیل می توان اثبات کرد که چنین کتاب هایی مشتمل بر اندیشه های عظیم بوده اند؟؟
تمدن یونان هنوز بر تارک تاریخ می درخشد و در دانشگاه های معتبر ایران و جهان تدریس می شود؛ از منطق ارسطو گرفته تا نوشته های افلاطون و سقراط. نوشته هایی مربوط به حدود چهارصد سال قبل از میلاد.
اما براستی ما ایرانیان، قبل از حضور اسلام و تشیع کدامین فرهنگ و تمدن را داشته ایم؟؟
اگر اسلام نبود، خبری از ابن سینا و ملاصدرا و رازی و ابوریحان نیز نبود. کدام شعر قبل از اسلام را می توان با یک بیت از اشعار و ادب فارسی بعد از اسلام مقایسه کرد؟؟؟
حافظ، سعدی، مولانا، شمس، نظامی گنجوی، عطار نیشابوری و شعر و ادب غنی فارسی، مدیون آیات و روایات اسلامی است. کافی است پس زمینه اسلام را از این ابیات بردارید تا جز کاغذپاره هایی بی ارزش چیزی باقی نماند.
بتی ساخته اند به نام "کوروش کبیر" که راست و دروغش در هاله ابهام است.
تا سخن از ملی گرایی بود، شهرهای ایران را یک به یک به همسایگان هدیه دادیم؛ بخش هایی از شمال، جنوب و جزایر بحرین و سرزمین هایی در شرق و غرب.
اما وقتی سربند "یا زهرا" و "یاحسین" آذین بخش پیشانی ها شد، از جان و مال خود گذشتیم تا یک وجب از این خاک در دست لاشخورها نیفتد.
ما قبل از اسلام نیز کتاب و دین و فرهنگ داشتیم همچون همۀ دنیا؛ هیچ مکانی از این کره خاکی، قبل از ظهور پیامبر، بدون دین یا فرهنگ نبوده اند، و البته چیزهای دیگری هم داشتیم. شاهانی که دهقان و دامدار و همه و همه باید چون چارپایان کار می کردند تا اینان در تخت جمشیدها به آسودگی بیارمند و به ریش رعیت بخندند. شاه خدا بود و مردم بنده و برده او (که البته این اقتضای حکومت شاهنشاهی است). و چه متکبرانه، نظام بردگی را بر دیوارهای کاخ هایشان حک کرده اند. و چه قدر احمقانه است که تفکر "شاه پرستی" نسل به نسل منتقل می شود و برخی شعار می دهند: «پدر من کوروش است»؛ یعنی کوبیدن بر طبل بردگی و حماقت و تلاش برای زنده نگه داشتن خواری خود.
امام علی ع فرمود: برده کسی مباش که خداوند تو را آزاد آفرید.
فرهنگ، تمدن، اخلاق و انسانیت مختص هیچ آب و خاکی نیست؛ بلکه موهبتی الهی است که در سایه تعالیم پیامبران و امامان شیعه به انسان می رسد. مهم نیست رنگ پوستت چیست و به کدامین زبان سخن می گویی؛ ببین حکیم کجاست و حکمت در کجا پیدا می شود، آن را بطلب حتی اگر در چین باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۶ ، ۰۸:۳۷
شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۶، ۰۹:۳۳ ق.ظ

حسینی باشیم ....

بیایید "حرّ" و آزاده باشیم، جای ما در صف دوستان امام حسین (ع) و یارانش است و نه در صف یزید و یزیدیان. توبه کنیم و حسینی شویم.
سلام بر حسین؛
محرم که می آید، با دو گروه مواجه می شویم: گروهی از مردمان آزاده که به یاد رشادت های امام حسین (ع) و یارانش خیمۀ ماتم برپا کرده و تلاش می کنند به این بهانه، پرچم ظلم ستیزی و عشق به خداوند و خوبی ها را برافراشته نگه دارند.
و گروهی که دانسته یا ندانسته، به مبارزه با فرهنگ عاشورایی می پردازند. جانمازها آب می کشند و خیرخواه فقرا و جهیزیه دختران می شوند، از لزوم شادی و نشاط در جامعه می گویند و برخی نیز در کنار این سخنان فریبنده که رنگی از عمل ندارد، به نشر شبهات علیه شیعه و امامان (ع) می پردازند.🙁🙁🙁
یا خود بافنده می شوند و یا دروغ بافته هایی که انسان های خیالی گفته اند تکرار و بازنشر می کنند. نقل هایی که ساخته می شوند تا ایرانیان را نسبت به اهل بیت (ع) بدبین کنند.
غافل از اینکه به برکت این جلسات اهل بیت (ع)، چقدر دختران جوان به خانه بخت رفته اند، چه زندانی هایی که آزاد شده اند، و چه انسان های آلوده ای که توبه کرده اند و چه امیدها و خنده هایی که به کانون خانواده ها برگشته اند.
علامه عسگری (ره) کتابی دارند به نام «صد و پنجاه صحابه خلق شده برای رسول خدا ص»؛ یعنی یارانی که آنها و محل زندگی شان توسط خدا خلق نشده است. بلکه خلق چنین صحابه ای، ساخته و پرداخته ذهن دشمنان اهل بیت (ع) است.🤔🤔🤔
از جمله مطالبی که در ایام محرم بازنشر می شود، مطلبی با عنوان «حضور امام حسن و امام حسین ع در جنگ با ایرانیان در فتح طبرستان» است. همیشه و همه جا همه می نویسند که در کتاب طبری، ج 5، ص 2116 آمده است که «حنش بن مالک گوید: سعید بن عاص به سال سى‏ام از کوفه به منظور غزا آهنگ خراسان کرد حذیفة بن یمان و کسانى از یاران پیمبر خدا صلى الله علیه و سلم با وى بودند. حسن و حسین و عبد الله بن عباس و عبد الله بن عمرو عمرو بن عاص و عبد الله بن زبیر نیز با وى بودند. عبد الله بن عامر نیز به آهنگ خراسان از بصره در آمد و از سعید پیشى گرفت و در ابر شهر منزل کرد ....» اما کسی نمی پرسد که این راوی یعنی «حنش بن مالک» کیست؟ 🙄🙄🙄
در بین شیعیان و اهل سنت، علم خاصی به نام علم رجال وجود دارد که راویان و ناقلان اخبار نام برده می شوند و زندگی آنها و میزان صحت و سقم اخبارشان مورد بررسی قرار می گیرد.
«حنش بن مالک» بر اساس جستجویی که من در کتب شیعه و سنی کردم، فردی بی نام و ناشناخته است که احتمال می رود از جمله همان راویان ساختگی یا درباری باشد که به خاطر ایجاد نفرت نسبت به امامان در مردم ایران و مخصوصا اهالی شمال ـ که ارادت ویژه ای به اهل بیت (علیهم السلام) دارند ـ جعل شده باشد.
ترجمه تاریخ طبری، کتابی 16 جلدی با حدود هفت هزار صفحه است. اگر «حنش بن مالک» فردی معتبر و مورد اعتماد است، چرا فقط همین صفحه آراسته به نام او شده است و در دیگر صفحات تاریخ طبری و دیگر کتاب های تاریخی مشهور دیگر، نام او تکرار نشده است؟ آیا او فقط به دنیا آمده است که بگوید «فلان افراد به طبرستان حمله کردند و امامان شیعه هم بودند» و بعد محو شود؟؟؟ در اصل عربی کتاب نیز، طبری می گوید که حنش این داستان را از علی بن مجاهد نقل کرده است(ج 4، ص 269). و علی بن مجاهد در علم رجال، از «کذّابین» و دروغگویان محسوب می شود. 😮😮😮😮
پس به نظر می رسد که خبر حضور امامان شیعه در بین جمعیت مسلمانانی که به طبرستان آمدند، بر اساس یک راوی خیالی است که فقط به درد خیال پردازان و کینه توزان می خورد و هیچ انسان آزاده و منصفی از ابزار دروغ و خیال برای نقد یک مکتب استفاده نمی کند.
علاوه بر اینکه، اکثر مورخین فتح طبرستان را بدون جنگ و خونریزی دانسته اند و افسانه جنایت هایی که سعید انجام داده است، دارای اختلاف در نقل است و نمی توان به آنها اعتماد کرد.
راستگو و حق طلب باشیم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۶ ، ۰۹:۳۳
جمعه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۵۹ ق.ظ

جواب یک شبهه عجیب تاریخی!!!😧😧😧

جواب یک شبهه عجیب تاریخی!!!😧😧😧
آیا امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام، در حمله به ایران شرکت داشتند؟
🌈🌈🌈🌈🌈
جواب کوتاه:
در بین کتاب های فراوان تاریخی، تنها منبعی که اشاره چند کلمه ای به شرکت این دو امام بزرگوار در حمله به ایران داشته، تاریخ طبری است، آن هم به نقل از یک راوی؛ به فرماندهی سعید در زمان خلیفه سوم عثمان بن عفان برای فتح طبرستان!!!
در کتاب های تاریخی دیگر، مورخان ورود مسلمانان به طبرستان را بدون جنگ و خونریزی دانسته اند و حتی کوچکترین اشاره ای به نام این دو امام همراه مسلمانان برای حضور در طبرستان نشده است.
🌏🌏🌏🌏🌏
نتیجه: هیچ انسان محقق و منصفی به خود چنین اجازه ای نمی دهد که به خاطر یک سطر از یک کتاب تاریخی که به اذعان همۀ محققان، هنوز داستان های راست و دروغ تاریخ طبری از هم تفکیک نشده است، این گونه با دو امام دانشمند، پاک و سخاوتمند به مبارزه برخیزد.

❤️❤️قبل از هرگونه قضاوتی، قلب خود را از سیاهی کینه و تعصب پاک کنیم.❤️❤️
جواب کامل تر را در این سایت مطالعه کنید.👇
http://www.adyannet.com/fa/news/13511

نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران | پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب
این نوشتار در نقد بخشی از دیدگاه‏‌‌های نویسندگان ضد اسلامی است که امام حسن (علیه السلام) و امام حسین ....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۵۹
شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۵۱ ب.ظ

روایت اخلاقی از امام علی علیه السلام

امام علی علیه السلام می فرماید: «القلب مصحف البصر»؛🌼🌼🌼
شاید بتوان این روایت را این گونه به طور آزاد ترجمه کرد که: «مواظب داده های دیداری و شنیداری خود باشید که این ها در جهت گیری فکری شما سهیم هستند».
آنچه انسان می بیند، قطعا بر صفحۀ فکر و اندیشه او اثرگذار است؛
🌙🌙🌙
اگر بشر امروز به تأثیرگذاری رسانه باور نداشت، شاهد این همه تولیدات نوشتاری، تصویری و شنیداری و ... در کمپانی های بزرگ سینمایی و مجازی دنیا نبودیم.
این دیده ها و شنیده ها، کشاورز کشتزار قلب آدمی هستند.
🌸🌸🌸
کسی که چشم و گوشش انس به محصولاتی با محتوای «باور به خدا، امید به زندگی، مهربانی به انسان ها و ...» دارد، رفتاری بسیار متفاوت با کسی دارد که روز و شبش آکنده از دیدن «خیانت، بی وفایی، ابتذال و هرزگی و ...» است.
🌾🌾🌾🌾
پس مواظب باشیم چگونه بذری در صفحه دل خویش می کاریم و علف های هرز را بچینیم تا از هرزگی در امان بمانیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۵۱
شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۴۶ ب.ظ

حکمت تدوین قوانین دینی و اجتماعی

حکمت وضع احکام و قوانین دینی و اجتماعی، فقط جلوگیری از آسیب رسیدن به بدن نیست.

احکام فراوانی وجود دارند که رعایت نکردن آنها هیچ ضربه ای به جسم انسان وارد نمی کند، اما دارای منع هستند.

مانند خوردن آب در ظهر ماه رمضان یا خواندن نماز بدون قرائت حمد؛ یا در جامعه انسانی، انجام برخی کارها، جز نبایدهای اجتماعی است، اما هیچ ضربه ای به بدن نمی زند؛ مانند: پوشیدن لباس سفید در مراسم عزاداری در جامعه ایرانی یا استفاده از کلمات ناپسند در جمع خانوادگی یا نوجوانان.

قوانین دینی و اجتماعی، دایره ای وسیع تر از جسم انسان را در نظر گرفته و برای حفظ آداب و رسوم هر جامعه، و مهم تر از آن، محافظت از آرمان هایی مانند آرامش روحی بشر، ترویج و حفظ بنیان خانواده، کمال اخلاق و معنویت، به تبیین باید و نبایدها می پردازند.

پس اگر خوردن حتی یک قاچ از هندوانه دیگران ممنوع است، این به خاطر جسمانی داشتن هندوانه نیست؛ بلکه قرار است حریم مالی افراد حفظ شود.

یا اگر نباید به موی نامحرم نگاه کرد یا بدن او را لمس کرد، حتما به این دلیل نیست که با این نگاه یا لمس، به بدن شما یا او ضربه ای وارد شود؛ بلکه این منع به خاطر آرمان والایی مانند حفظ بنیان خانواده و جلوگیری از سست شدن آن وضع شده است.

اگر همه ادیان آسمانی مانند یهودیت، مسیحیت و اسلام، تأکید فراوان بر حرمت زنا، قمار، شراب، ربا و ... را دارند، ملاک این حرمت ها فقط مراقبت بر سلامتی جسم نیست؛ بلکه باید حکمت آنها را بالاتر از امور جسمانی دانست.

ربا یعنی از بین رفتن روح دردمندی نسبت به دیگران؛ زنا یعنی نبودن حس مسئولیت شناسی نسبت به حریم خانواده؛ شراب یعنی از بین رفتن عقلانیت و حیا؛ قمار یعنی ترویج ولنگاری مالی و تنبلی و هزاران حکمت دیگر که ما از آن غافل هستیم.

ربا حرام است حتی یک ریال آن؛ زنا حرام است حتی با یک نگاه؛ شراب حرام است حتی به یک قطره.

آیا می توان گفت: هزار تومان دزدی خوب است و چند میلیارد آن بد؟؟ نسبی بودن بدی گناه، یعنی از اول بگویید: هیچ گناهی بد نیست.

مجاز دانستن یک قطره شراب، یک بار زنا، یک بار دزدی در سال، یک بار اختلاس، یک بار قتل، یک روز بی حجاب آمدن در خیابان و ... یعنی به استهزا گرفتن وضع قوانین و حرکت به سوی جامعه بی قانون.

لطفا خودمان را فریب ندهیم؛ رسیدن به سعادت فردی و اجتماعی در گرو وضع قانون و رعایت آن است. بدون رعایت قانون هایی که مبتنی بر دستورات الهی و نظریات کارشناسان است، اندیشه سعادت جامعه، آرزویی پوچ خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۴۶
پنجشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۲۵ ب.ظ

جزوات اندیشه اسلامی یک و دو تابستان 96

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۲۵
يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۲۹ ق.ظ

به نام خدایی که حج را واجب کرد

قرار نیست وقتی کودکانی در پارک دچار حادثه می شوند، پارک ها و بوستان ها را تعطیل کنیم.

قرار نیست اگر در جاده ها تصادف شود، مردم را از مسافرت منع کنیم و یا جاده ها را از بین ببریم.

قرار نیست که اگر بچه ای معلول به دنیا آمد، ازدواج تعطیل شود و یا همه مردم را عقیم کنیم.

و یا حتی قرار نیست که به خاطر بی نمازی، در مسجد را ببندیم.

اگر این مثال ها و هزاران مثال مشابه را منطقی و عقلانی می دانید، پس چرا به خاطر حادثه وحشتناکی مانند منا تصمیم بگیریم امر واجبی مانند حج را تعطیل کنیم؟

حج را همان خدایی واجب کرده است که کمک به نیازمندان را واجب کرد.

حج را همان امامانی به ما یاد داده اند که شب و روزشان را با مستمندان سپری می کردند.

تحریم حج = من از خداوند و امامان نیز بیشتر می فهمم؛

تحریم حج = انزوای شیعه و قطع ارتباط با جهان اسلام؛

تحریم حج = بازی در میدان تعصبات قومی و ضد انسانی؛

تحریم حج = محرومیت مسلمانان دیگر از ارتباط با شیعه؛

تحریم حج = خوشحالی عربستان و اسراییل؛

تحریم حج = بازی در پازل اسلام ستیزان؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۶ ، ۰۷:۲۹
چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۰۸ ق.ظ

دلسوزی که باعث پشیمانی شد

برخی از محققان درباره انگیزه میرزای نوری [در نوشتن کتاب فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب] گفته‌اند: از میرزا حسین نوری پرسیدیم چه شد که چنین کتابی نوشتی که مایه خجالت ما و تهاجم معاندین گردد؟ وی گریست و گفت: سید معمّم هندی‌ای نزد من آمد و به من گفت: اگر خدا اسم علی (علیه السّلام) را در قرآن آورده بود دیگر به این شکل حقش غصب نمی‌گردید و به این شکل خانه‌نشین نمی‌گردید؛ سپس او اصرار شدیدی نمود که کتابی در نقص قرآن نوشته شود که باعث تسکین قلب‌های ما باشد و محبت ما را به امیرمؤمنان (علیه السّلام) بیشتر نماید و با پافشاری فراوان خواست که لااقل روزی یک صفحه در این باره به او مطالبی را بدهم و خودش هر روز نزد من می‌آمد و صفحه‌ای از این گونه روایات از من می‌گرفت. مدّتی گذشت و دیگر از او خبری نشد تا این که یک‌بار در بغداد برای اخذ ویزا به سفارت انگلیس رفتم -زیرا آن زمان، عراق تحت سلطه بریتانیا بود- دیدم یکی از اعضای سفارت به من نگاه معناداری می‌کند. سلام کرد و گفت: مرا می‌شناسی؟ گفتم: خیر. گفت: من همان سید هندی هستم که هر روز نزد تو آمده و خواستار صحفه‌ای از کتاب تو بودم که اکنون تبدیل به این کتاب «فصل الخطاب» شده است.[1] از طرفی بهترین سخن برای اعتقاد واقعی مرحوم میرزای نوری درباره عدم تحریف قرآن، جمله‌ای است که یکی از مراجع عظام شیعه از وی نقل قول نموده است: «اعتقاد محدّث نوری در پایان عمر، چنین بود که برای من ثابت است که قرآن کریم با تمام سوره‌ها، آیات و جملات آن، همانی است که بین دو جلد آن هم اکنون در اقصی نقاط عالم به عنوان وحی الهی موجود است و هیچ تغییر و تبدیل و کم زیادی تا به امروز باقی مانده و به تواتر قطعی و بدون شک و تردید به دست ما رسیده و هیچ یک از شیعیان امامیه در این موضوع شک ندارد.»[2]

پی‌نوشت:

[1]. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، محمد صادق تهرانی، فرهنگ الاسلامیة، قم، ج 12، ص 329.

[2]. مجموعة الرسائل، آیت الله العظمی شیخ لطف الله صافی، قم، ج 2، ص 373.

منبع: سایت رسمی فرق و ادیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۰۸

چکیده:

یکی از بحث‌های مربوط به پیدایش جریان غلوّ این است که غالیان در عصر خلافت امام علی ـ علیه‌السّلام ـ پدید آمدند. در این باره روایتی مشهور اما فاقد سند قابل اعتنا، حکایت از آن دارد که امام در برخورد با این جماعت، ابتدا آنان را توبه داده و وقتی دعوت به توبه را نپذیرفتند، همه را در آتش سوزاند! آنچه در این مقاله آمده است بررسی سندی و متنی روایاتی است که در این باره نقل شده است. در این مقاله نشان داده شده که چنین حکایتی به دلیل نداشتن سند درست، آشفتگی و اضطراب در متن، اختلاف نقل ها و نیز نامعقول بودن محتوای آن نادرست است. از طرف دیگر، این داستان در حاشیه داستان مجعولی است که در پیرامون عبدالله بن سبأ پدید آمده و این نیز خود دلیل دیگری بر بطلان آن است.
کلید واژگان: امام علی ـ علیه‌السّلام ـ، غلیان، ارتداد، عبدالله بن سبأ،

مقدمه

مدعای شگفتی به طور پراکنده در متون متقدم نقل شده و منبع خطایی شده است که به سهم خود سبب برآمدن یک تصور خلاف واقع در تاریخ غلو و غالیان شده است. حکایت چنین است که بر اساس شماری از نقلها در روزگار امام علی ـ علیه‌السّلام ـ شماری از غالیان در مدائن ظاهر شدند. این گزارش که هدف از آن ارائه تصویری از شیعه بر پایه غلو و تأکید بر نقش غالیان در پایه‌گذاری تشیع است، دقیقا به خاطر همین انگیزه باطل، محل تردید و نیاز مند بررسی است. طبیعی است که این تردید می ‌بایست از نقطه نظر تاریخی و با بکار گیری نوعی نقد تاریخی، مورد بررسی قرار گیرد. روشی که در اینجا ارائه شده بر اساس نقد سند و محتوا بوده و از این دو زاویه، تلاش شده است تا نشان داده شود گزارش مزبور هم به لحاظ سند و هم محتوا قابل قبول نیست.
مقصود از غلو در اینجا، طرح نوعی ادعای الوهیت یا صفات خدایی نسبت به امام علی (ع) است که از آن جمله نامیرایی است، ادعایی که از نظر امامان شیعه، نوعی انحراف و حتی کفر تلقی شده و بشدت با آن مخالفت شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۳۱

طرح شبهه:

احتمالا در سال ۷۱ بود که عده‌اى از کارشناسان و محققان جمهورى اسلامى مستقر در مجلس شوراى اسلامى که جزو نمایندگان هم بودند پس از ۱۴۰۰ سال تحقیق و بررسى ناگهان به راز مهمى پی‌بردند و آن اینکه حضرت فاطمه دختر رسول خدا (ص) فوت ننموده بلکه شهید شده است اینجا بود که آن نمایندگان مجلس (که خداوند از آنان نگذرد) اعلام کردند از این پس در تقویمها بجاى وفات بنویسند شهادت. و این روز را تعطیل اعلام نمودند و به این صورت بزرگترین ضربت را بر وحدت اسلامى وارد نموده و شکافى عمیق ایجاد نمودند.

آقایان شیعه به ما بگویید چرا تا پیش از این در تقویم ایران مى‌نوشتند رحلت؟!

نقد و بررسی:

این پرسش دیگر واقعا شیعه را ضربه فنى کرده است!!! حال اگر یک یا دو تقویم نوشته‌اند وفات، آن‌هم با وجود اینهمه دلیل از اهل سنت و شیعه بر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، آیا استناد به چنین دلیل‌هاى ارزش شنیدن دارد؟

در پاسخ به این شبهه، توجه به دو نکته ضرور است:

اولاً: وفات کلمه‌اى است عام که هم شامل مرگ طبیعى و هم شامل شهادت مى‌شود؛ زیرا در بسیارى از موارد حتى در کتاب‌هاى معتبر، نسبت به شهادت امام حسین، امیر مؤمنان، جعفر طیار علیهم السلام و همچنین در باره خلیفه دوم و سوم نیز کلمه وفات به کار رفته است.


ادامه در سایت:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?id=6058&bank=question&startrec=1

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۲۸