جلسه دهم ارث
تا شب بارگزاری می شود.
دریافت
حجم: 150 کیلوبایت
توضیحات: بحث ارث اجداد و خواهران و برادران
تا شب بارگزاری می شود.
دریافت
حجم: 150 کیلوبایت
توضیحات: بحث ارث اجداد و خواهران و برادران
مقطع تحقق گزارشهای علمی و گرایشهای عملی
در این مقام، بحث این است که این شناختهای علمی و گرایشهای عملی، در چه مقطعی در نفس انسان تحقق پیدا میکند؟ با توجه به این که درباره کیفیت خلقت نفس و چگونگی تعلق آن به بدن، سه نظریه وجود دارد، براساس هر نظریهای باید پاسخ مناسب به سؤال داده شود.
افلاطونیها میگویند: نفس انسانی «بما أنّه نفس» قبل از بدن وجود دارد، وقتی بدن آفریده شد، نفس به بدن تعلق میگیرد؛ در واقع آنچه حادث میشود، تعلق نفس به بدن است نه خود نفس. اینها باید بگویند: نفس در جهان خود فطریات را میدانست یا خیر؟ آیا بعد از تعلّق به بدن آنها را میداند و بعد از گذشت زمان از تعلّق آن، از آنها بهرهمند میشود یا خیر؟ البته طبق مبنای معروف افلاطون نفس به این اصول و مبادی فطری عالم بوده است.
ارسطو و پیروان او مانند فارابی و بوعلی، که میگویند: نفس با بدن خلق میشود، یعنی بدن وقتی به نصاب استعداد نفسیابی رسید خداوند نفسِ مجرد را خلق میکند و به عبارت دیگر: نفس با حدوث استعداد بدن حادث میشود. اینها نیز، باید پاسخ دهند که نفس از چه زمانی به این حقایق عالِم است؟ زیرا ظاهر قرآن این است که انسان دارای دو نوع علوم است.
هدفم از این نقل این قسمت از عبارات استاد مصباح یزدی، تفاوت دیدگاه ایشان با دکارت و برخی از حسگرایان غربی در مورد فطرت خداجویی می باشد.
فطرت از دیدگاه دکارت
رنه دکارت (1650 ـ 1596) فیلسوف معروف فرانسوى که به پدر فلسفه جدید مشهور شده است، معتقد بود که انسان یک سلسله مفاهیم را بهطور فطرى درک مىکند. اصلا خدا آدمى را به گونهاى خلق کرده است که این مفاهیم را خود به خود و بدون استفاده از حواس درک مىکند. وقتى که خدا آدمى را خلق مىکند، این مفاهیم را در سرشت او مىگذارد.
نظریه دکارت از طرف برخى فیلسوفان معاصر مورد اعتراض واقع شد که چگونه ممکن است مفاهیمى از قبیل «مفهوم خدا» و «مفهوم روح» بهطور فطرى درک شود؟ آیا مثلا یک نوزاد هم این «مفاهیم» را درک مىکند؟ مگر چنین نیست که درک یک مفهوم، آن هم مفاهیمى از این قبیل، به بلوغ خاص عقلى نیاز دارد؟ دکارت در جواب، این گونه توضیح مىدهد که منظور من از فطرى بودن بعضى از مفاهیم، این است که استعداد درک آن مفاهیم در انسان وجود دارد؛ یعنى، ذهن انسان به گونهاى خلق شده است که اگر شرایط براى آن آماده شد خود به خود این مفاهیم را درک خواهد کرد. پس آنچه در ابتداى خلقت انسان وجود دارد فقط استعداد درک مفاهیم است، ولى به تدریج این استعداد به مرحله فعلیت مىرسد و مفاهیم را خود به خود درک مىکند و احتیاج ندارد که آنها را از راه حس دریافت کند، بلکه وقتى روح قدرت تعقل پیدا کرد، خود به خود این مفاهیم را در مىیابد.
فطرت راه یا برهان؟
در میان متفکران اسلامی در باب تمسک به فطرت در شناخت خدای سبحان، دو نظر وجود دارد؛ برخی معتقدند که فطرت، راهی برای شناخت خداست و گروهی دیگر از آن به عنوان مقدمهای برای اثبات وجود خدا استفاده میکنند و میگویند: انسان خود را معلول خدای سبحان مییابد و نیز مییابد که هر معلولی عین ربط به علت خود است. پس هر کس مییابد که خودش معلول است و عین ربط به علّت خود، لذا به علّت خود علم دارد و مییابد که عین تعلق و وابستگی به علّت خود، یعنی خدای سبحان است. به تعبیر دیگر: واسطه شناخت خدا را با امتناع پیدایش معلول بدون علت میداند و میگوید: من معلولم و هیچ معلولی بدون علت نیست، پس من هم علتی دارم که مرا بوجود آورده است.
برای بیان مسئله، که فطرت راه است یا برهان، ابتدا باید این مطلب روشن شود که مقصود از فطرت و فطریات چیست؟
موضوع درس: خاتمیت دین اسلام
دریافت
حجم: 323 کیلوبایت
دریافت
حجم: 143 کیلوبایت
توضیحات: خلاصه بحث حبوه لمعه
جهانی بودن و جاودانه بودن دین اسلام
در این درس، دلائل قرآنی و روایی و شواهدی در این زمینه مورد بررسی قرار می گیرد.
دریافت
حجم: 948 کیلوبایت
علم فلسفه نیز مانند بسیاری علوم دیگر، به دور از خطا نبوده و بسیاری از مسائل آن مورد مجادلات فراوان قرار گرفته است. جستجوی اشکالات فلسفه و فلاسفه برای نفی این دانش، کاری عبث است که نمی تواند باعث حرمت آموختن فلسفه شود و تنها یک مغالطه «پهلوان پنبه» است.
و چقدر سخیف است که برای کوبیدن دانش تفسیر، فلسفه یا عرفان به خواب های مجهول و مجعول استناد دهیم، و یا روایاتی بیاوریم که خود نیاز به اثبات دارند.
روایاتی مانند این روایت که : «عُلَمَاؤُهُمْ شِرَارُ خَلْقِ اللَّهِ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ لِأَنَّهُمْ یَمِیلُونَ إِلَى الْفَلْسَفَةِ وَ التَّصَوُّفِ». یعنی علمای آخرالزمان بدترین خلق هستند، چون تمایل به فلسفه و تصوف دارند.
این روایت با روایاتی که دانشمندان را وارثان انبیاء شمرده و یا حتی نگاه به در خانه آنها را عبادت می داند، تعارض ابتدایی دارد. پس هر عالمی بدترین مخلوقات نیست. علماء نیز به تعبیر قرآن، خوب و بد دارند.
خلاصه مباحث تحریف قرآن/مدرسه حقانی قم (چهارشنبه 12 فروردین 94)
1. قائل شدن به تحریف قرآن، مبنای عقلی یا روایی تثبیت شده ندارد.
2. روایاتی که در زمینه تحریف قرآن در کتب روایی شیعه و سنی دیده می شود، دارای مشکل سندی، ناتوانی در اثبات مدعا، بریدگی و افتادگی و اغراض سیاسی و یا غلو و ... هستند.
3. آنچه معصوم است، امام علیه السلام است و نه روایت معصوم. به این معنا که وجود یک روایت در کتب روایی صحاح اهل سنت و یا بحار و کافی شیعه، دلیل بر این نیست که حتما چنین روایتی از معصوم صادر شده است. زیرا ما ادله روایی و تاریخی فراوانی بر جعل احادیث داریم. بنابراین با توجه به اهمیت روایات، باید اصل را در هر روایت بر عدم ثبوت (و نه کذب و جعل بودن) نهاد تا مگر ثابت شود که واقعا چنین روایتی بوده است. (البته این بحث مبنایی است). پس روایات تحریف که اغلب معلوم السند و تکراری هستند نمی توانند مبنای محکمی برای سست کردن کتاب حکیم شوند.
4. یکی از ادله مهم در عدم تحریف قرآن حدیث ثقلین و نیز احادیثی هستند که قرآن را به عنوان «فصل الخطاب» معرفی می کنند.