وبلاگ شخصی عبدالرضا بختیاروند

صفحه ای برای تعامل بیشتر با طلاب و دانشجویان

وبلاگ شخصی عبدالرضا بختیاروند

صفحه ای برای تعامل بیشتر با طلاب و دانشجویان

وبلاگ شخصی عبدالرضا بختیاروند
بازدید کننده محترم؛
این وبلاگ برای ارتباط و تبادل اطلاعات علمی در زمینه های مختلف با «طلاب و دانشجویان کلاس هایم» بوده و الزاما "منعکس کننده دیدگاه های شخصی من" نیست.
تلاشم بر آن است که به خودم و دیگران یاد بدهم که حق طلب باشیم، هر چند باور به آن دشوار باشد.
برای دریافت فایل ها و اخبار مربوط به کلاس های من، به کانال درسی من به آدرس @darsha14 در پیام رسان های ایتا و تلگرام مراجعه کنید.
صفحه من در روبینو و اینستاگرام @abakhtiarvand
آخرین نظرات
  • ۹ فروردين ۹۶، ۱۹:۱۰ - سید مهدی
    متشکرم

۱۴۷ مطلب با موضوع «دسته بندی علمی» ثبت شده است

جمعه, ۷ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۳۷ ب.ظ

ملی گرایی و شاه پرستی جوامع بشری

برای ابراز نظر در مورد مطلب، به منبع آن مراجعه کنید:

منبع: نقد و نقل


ملی گرایی یعنی چشم بستن بر خوبی ها و بدی های انسان ها و قضاوت بر اساس ملیت؛

این فرد خوب است چون هموطن من است، هر چند زندگی هزاران جوان را با مواد مخدر و سکس و ... از بین برده باشد.

فلان فرد بد است چون هموطن من نیست؛ هر چند کتاب های زیادی نوشته باشد و یا کارهای خوب زیادی کرده باشد.

ملی گرایی یعنی دفاع بی چون و چرا از شاهان و بزرگان، بدون توجه به نظرات آنان و تأثیر رفتارشان بر جوامع بشری.

آیا اضافه کردن واژۀ کبیر به اسکندر و کوروش و ناپلئون و صدام و .... آنها را از دایره نقد بیرون می آورد؟

آیا هر کسی که کشورهای دیگر را فتح کرده و با ریختن خون مردمان و غارت اموالشان، چند هکتار به سرزمین مان اضافه کرد و غنائمی به سربازان داد ،باید نامش در کتاب های تاریخ به بزرگی یاد شود و مجسمه اش را در میدان ها گذاشت!!!

هنر انسان، ابراهیم (ع) بودن است. یعنی شکستن بت جهل و نادانی؛ نه اینکه با احترام به بت های دیگران به جهلشان احترام بگذاریم. چه بت بابل باشد و چه بت هند و اروپا.

ابراهیم یعنی مباحثه منطقی با خورشید و ماه پرست، یعنی حتی با خداوند رک و راست بودن و از او برای اطمینان بر معاد کمک خواستن.

هنر ابراهیم (ع)، ساختن خانه خدا بود. خانه ای ساخت که خداوند بگوید در خانه من خونریزی حرام است و اینجا محل امن است.

دوست دارم که اگر مملکتم شاه داشته باشد، شاهی دانا و بت شکن داشته باشد و نه آدمکش و کشورگشا.

من شاه خونریز و کشورگشا را دوست ندارم.

من تاریخ را از بزرگترها یاد می گیرم؛ برایم واقعیت را بگویید هر چند تلخ باشد. نه اینکه با تعصبات ملی گرایانه، از حاکمان و شاهان ستمگری که هنوز عکس برده هایشان بر روی کتیبه ها نقش بسته است برایم اسطوره سازی کنید. تاریخ را از زبان تاریخ نویسان شاه پرست برایم املا نکنید که از نویسندگان پول پرست متنفرم.

ماه پشت ابر نخواهد ماند و روزی که راست ها آشکار شود، من بیش از اینکه از شاهان گذشته ناراحت باشم، از شما شکوایه خواهم داشت.

به من راست بگویید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۵ ، ۲۳:۳۷
جمعه, ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۲۶ ق.ظ

بزرگمهر، دانشمندی که لبانش بریده شد!!!

پرده اى از جنایت خسروپرویز

یکى از کارهاى ظالمانه و دیوانه وار او رفتار با بزرگمهر معروف بود، که در دربار انوشیروان سیزده سال خدمت کرد و باعث حسن شهرت او شد، تا سرانجام خسروپرویز او را به زندان افکند. وى نامه اى به بزرگمهر در زندان چنین نوشت: «بهره دانش و خردمندى تو این شد که تو را کشتنى ساخت.» بزرگمهر در پاسخ نوشت: «تا بخت یار من بود از خرد خود بهره مى بردم، اکنون که نیست از شکیبائى خود بهره مند مى گردم. اگر نیکوکارى بسیارى از دست من رفته از بدکارى هاى بسیار، نیز آسوده شده ام. اگر منصب وزارت از من سلب شده است، رنج ستمکارى آن نیز از من دست کشیده، پس مرا چه باک است؟» تا این نامه به دست خسروپرویز رسید، فرمان داد بینى و لب هاى بزرگمهر را ببرند. هنگامى که این فرمان را به او گفتند، پاسخ داد: «آرى لبهاى من بیش از این سزاوار است.» خسرو گفت «از چه رو؟» گفت «از آن رو که نزد خاص و عام تو را به صفاتى ستودم که داراى آن نبودى و دلهاى رمیده را رو به تو نمودم، و خوبى هائى از تو پخش کردم که تو سزاوار آن نبودى. اى بدکارترین خسروان، با آنکه یقین بر پاکى و نیکى من داشتى، مرا به گمان بد مى خواهى بکشى؟پس که را به دادگرى تو امیدى تواند بود و به گفته تو دل تواند بست؟» خسرو پرویز، از این سخن برآشفت و فرمان داد بزرگمهر را گردن زدند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۵ ، ۰۱:۲۶

همیشه با آغاز محرم، سیل شبهات علیه این «همایش بزرگ خداپرستی و انسان دوستی» نیز شروع می شود.

شبهاتی خالی از استدلال، و معمولا پر از تحریکات متعصبانه توخالی.

مراسم عزاداری امام حسین و یارانش، همایشی است سالانه برای اینکه زیبایی های الهی و انسانی، هر ساله تکرار شوند و در گذر زمان و زندگی روزمره گم نشوند:

1. ما برای «علی اصغر شش ماهه» گریه می کنیم که بگوییم نباید کودکان را از حق زندگی و نعمت های خدادادی محروم کرد. امام حسین فرمودند اگر به من رحم نمی کنید، به این طفل صغیر رحم کنید؛ اما شهادت علی اصغر نشان داد که کودکان نیز از جنون شهوت مقام پرستی یزیدیان در مصونیت نیستند. همان چیزی که امروز در مورد کودکان یمن و عراق و سوریه و.... می بینیم.

گریه برای علی اصغر یعنی گریه برای همه کودکان جهان که در گرسنگی و بی آبی، گرفتار ظلم استکبار جهانی هستند.

2. دوستداران امام حسین (ع)، هرساله همایش «ظلم ستیزی» دارند. همایشی به معنای خط زدن «بی تفاوتی».

بزرگترین درد یک جامعه آن است که افراد نسبت به ظلم ستمگران بی تفاوت باشند. نسبت به بدی ها سکوت کنند و با این سکوت راه را برای فربه شدن ستم و از بین رفتن مظلوم هموار سازند.

ظاهرش سینه زنی، زنجیرزنی و کوبیدن بر طبل و سنج است، اما باطن آن مشت ها و ضرباتی است که بر پیکره ظلم و کنار آمدن با ظالم زده می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۵ ، ۰۰:۱۳
جمعه, ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۸ ق.ظ

طبقه بندی (خوشه بندی) زنان در عصر ساسانی

اگر تاکنون سخن از اختلاف بین مرد و زن بوده است، بگذارید نگاهی هم بیندازیم به اینکه زن با زن نیز برابر نیست!!!

اگر گفته می شود که زن قبل از اسلام نیز ارث داشته است، مالکیت داشته است، پادشه و وکیل می شده است، این ارزش مربوط به همان کمتر از یک درصد جامعه بوده است و 99 درصد زنان دیگر از چنین حقوقی محروم بوده اند.

فایل زیر بردارندۀ طبقه بندی (یا خوشه بندی) عصر ساسانی در مورد زنان است.


صفحات 44 و 45 کتاب تاریخ اجتماعی ایران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۵ ، ۰۰:۰۸




منبع: تاریخ اجتماعی ایران، سعید نفیسی، ص 48

دربارۀ نویسنده کتاب: سعید نفیسی (۱۸ خرداد ۱۲۷۴ - ۲۳ آبان ۱۳۴۵ خورشیدی)، دانش‌پژوه، ادیب، تاریخ‌نگار، نویسنده، مترجم و شاعر ایرانی بود.

او جزو نسل اول استادان دانشکدهٔ تاریخ دانشگاه تهران بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۵ ، ۲۳:۵۲
پنجشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۳۸ ب.ظ

واقعیتی ناخوشایند از وضعیت زنان در عصر ساسانی



منبع: تاریخ اجتماعی ایران، سعید نفیسی، ص 51

دربارۀ نویسنده کتاب: سعید نفیسی (۱۸ خرداد ۱۲۷۴ - ۲۳ آبان ۱۳۴۵ خورشیدی)، دانش‌پژوه، ادیب، تاریخ‌نگار، نویسنده، مترجم و شاعر ایرانی بود.

او جزو نسل اول استادان دانشکدهٔ تاریخ دانشگاه تهران بود.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۵ ، ۲۳:۳۸

در عکس الف، شبهه ای مطرح شده است که امام حسین علیه السلام عجم ها را دشمن خود خوانده و دستور می دهد که باید عجم ها و زنان آنان به اسارت گرفته شده و به مدینه آورده شوند.



منبعی که نویسنده ذکر می کند عبارت است از کتاب سفینه البحار شیخ عباس قمی، ص 164. در صورتی که مطلب تحریف شده در ص 165 آمده است و با بیانی دیگر. (فایل pdf) نه اسمی از امام حسین است و نه دستوری از ایشان برای کشتن و اسارت زنان ایرانی!!!
«اباعبدالله» در روایات به معنای امام صادق (ع) است و نه امام حسین (ع).
داستانی که در ص 165 نقل می شود مربوط به اسیران ایرانی است که نزد ثانی (خلیفه دوم) آورده می شوند و او قصد داشت که آنها را اذیت کند. ولی امام علی (ع) فرمودند: بزرگ هر قوم را گرامی بدارید هر چند مخالف شما باشد، فارس ها مردمانی حکیم و کریم هستند و .... .

 

تصویر ص کتاب سفینه البحار



دروغگویی، کثیف ترین راه برای مبارزه با خوبی هاست.

اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۵ ، ۲۳:۳۲
پنجشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۲۴ ب.ظ

بردگی و خرید و فروش زنان در عصر ساسانی



منبع: تاریخ اجتماعی ایران، سعید نفیسی، ص 42

دربارۀ نویسنده کتاب: سعید نفیسی (۱۸ خرداد ۱۲۷۴ - ۲۳ آبان ۱۳۴۵ خورشیدی)، دانش‌پژوه، ادیب، تاریخ‌نگار، نویسنده، مترجم و شاعر ایرانی بود.

او جزو نسل اول استادان دانشکدهٔ تاریخ دانشگاه تهران بود.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۵ ، ۲۳:۲۴
پنجشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۲۲ ب.ظ

سند اختلاف طبقاتی در عصر ساسانی قبل از اسلام

بررسی یکی از علل گرایش ایرانیان به اسلام



منبع: تاریخ اجتماعی ایران، سعید نفیسی، ص 32

دربارۀ نویسنده کتاب: سعید نفیسی (۱۸ خرداد ۱۲۷۴ - ۲۳ آبان ۱۳۴۵ خورشیدی)، دانش‌پژوه، ادیب، تاریخ‌نگار، نویسنده، مترجم و شاعر ایرانی بود.

او جزو نسل اول استادان دانشکدهٔ تاریخ دانشگاه تهران بود.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۵ ، ۲۳:۲۲
دوشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۴۳ ب.ظ

چرایی ترس از ازدواج+راه حل

1. ترس از محدود شدن آزادی­های دوران مجردی:

راه حل: قبول کنیم که رسیدن به کمال، همیشه در گرو خط زدن برخی آزادی­ها و لذت­های گذراست. علاوه بر آنکه، لذت­هایی نیز در تأهل وجود دارد که در دوران تجرد وجود ندارد.

تفکر این افراد مانند کودکانی است که مدرسه را دوست ندارند چون با شروع تحصیل، بازی­های آنها محدود می­شود. اگر تاکنون می­توانستند براحتی تاب و سرسره بازی کنند، از این به بعد باید مشق بنویسند. کودکی که بخواهد در لذت بازی­های کودکانه بماند، هیچگاه به لذت علم، سواد و اختراع و ... نمی­رسد.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۴۳