وبلاگ شخصی عبدالرضا بختیاروند

صفحه ای برای تعامل بیشتر با طلاب و دانشجویان

وبلاگ شخصی عبدالرضا بختیاروند

صفحه ای برای تعامل بیشتر با طلاب و دانشجویان

وبلاگ شخصی عبدالرضا بختیاروند
بازدید کننده محترم؛
این وبلاگ برای ارتباط و تبادل اطلاعات علمی در زمینه های مختلف با «طلاب و دانشجویان کلاس هایم» بوده و الزاما "منعکس کننده دیدگاه های شخصی من" نیست.
تلاشم بر آن است که به خودم و دیگران یاد بدهم که حق طلب باشیم، هر چند باور به آن دشوار باشد.
برای دریافت فایل ها و اخبار مربوط به کلاس های من، به کانال درسی من به آدرس @darsha14 در پیام رسان های ایتا و تلگرام مراجعه کنید.
صفحه من در روبینو و اینستاگرام @abakhtiarvand
آخرین نظرات
  • ۹ فروردين ۹۶، ۱۹:۱۰ - سید مهدی
    متشکرم

۲۱ مطلب با موضوع «دسته بندی علمی :: فلسفه و منطق» ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۸، ۰۶:۴۴ ب.ظ

تقابل در منطق

تقابل دو اصطلاح دارد:

تقابل در مفاهیم = تضایف، تضاد، عدم و ملکه، تناقض.

تقابل در قضایا: تناقض، تضاد، تداخل، دخول تحت تضاد.

آنچه در بحث حوزه تصدیقات مطرح شده است، تقابل در قضایا است که مربوط به استدلال مباشر می باشد:

قضایای متناقض، قضایایی هستند که در کم و کیف متفاوت هستند و از صدق یکی به کذب دیگری می رسیم و از کذب یکی به صدق دیگری. (هر الف ب است: متضاد آن: برخی الف ب نیست)

اما قضایای متضاد، قضایایی هستند که هر دو کلیه اند و فقط در کیف متفاوت هستند. (یکی موجبه کلیه و دیگری سالبه کلیه است). (هر الف ب است/هیچ ب الف نیست)

در قضایای متضاد، از صدق یکی به کذب دیگری می رسیم، اما از کذب یکی به صدق دیگری نمی توان رسید.

در قضایای متداخل، کیف ثابت است و اختلاف در کم است، یعنی یکی کلیه است و یکی جزئیه. (هر الف ب است/بعض الف ب است).

در این قضایا، از صدق کلیه به صدق جزئیه می رسیم و از کذب جزئیه به کذب کلیه.

قسم آخر، قضایایی هستند که هر دو جزئیه هستند و اختلاف در کیف دارند. به آنها «دخول تحت تضاد» گفته می شود که از کذب یکی به صدق دیگری می رسیم، اما صدق یکی مستلزم کذب دیگری نیست.

برخی الف ب است/برخی الف ب نیست.

/بختیاروند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۸ ، ۱۸:۴۴
پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۵۱ ب.ظ

تمرین درس مغالطات

مغالطات عبارات زیر را پیدا کنید.

1.      نظریه داروین مورد قبول همه دانشمندان جهان است. من که تا حالا ندیده ام کسی با آن مخالفت کند.

2.      خدایا، اگر کار من غلط است سنگی از آسمان بیاید و به سر من بخورد!!!!!

3.      اصالت با ماهیت نیست، پس قطعا با وجود است!!

4.     تابستان گفتید گرم است و زمستان از سرما گله کردید و به جنگ نیامدید.

6.     مکانیکی خیلی شغل بدی است، واقعا مرا خسته کرده است.

7.      طرح ایشان بسیار طرح خوبی است. با این طرح می توان در مدت 10 سال، 4 نیروگاه بزرگ ساخت که برق همه کشور را تأمین می کند.

امام

موفق باشید

نمونه برای حل مغالطه

مغالطه: مرد از زن برتر است، زیرا مردانی که به کمال رسیده اند، بیشتر از زنانی هستند که به کمال رسیده اند.

حل مغالطه: (اولا استقرا تامی در این زمینه نیست، ثانیا خلط علت و دلیل شده است، ثالثا اگر مردانی که به کمال رسیده باشند بیشتر از زنان باشند، شاید به خاطر علت های دیگری غیر از برتری مرد بر زن باشد، مانند فراهم بودن زمینه کمال، نبود عوامل بازدارنده مانند تبعیض های جنسیتی و ...)

 

 


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۱۶:۵۱


عقل بر دو قسم است؛ عقل نظری و عملی. عقل نظری، هست و نیست‏ها و باید و نبایدها را درک می‏کند. به بیان دیگر، عقل نظری، هم مسائل حکمت نظری را درک می‏کند و هم مسائل حکمت عملی را.

توضیح آن‏که ادراکات انسان به دو دسته تقسیم می‏شود:

1. ادراکاتی که متعلق آن، حقایق و هست و نیست‏ها است؛ نظیر الهیات، ریاضیات، طبیعیات، منطقیات و مانند آن؛ که این‏گونه از علوم را حکمت نظری می‏نامند.

2. ادراکاتی که متعلق آن، باید و نبایدهاست؛ نظیر فقه، حقوق، اخلاق و مانند آن؛ که این‏گونه از علوم را حکمت عملی می‏نامند. عقل نظری، هم هست و نیست‏ها را درک می‏کند و هم باید و نبایدها را؛ زیرا کار عقل نظری درک است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۵
شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۱۷ ب.ظ

اسلاید درس مغالطات و نمونه سؤال


برای دریافت اسلایدهای تدریس شده درس مغالطات و نمونه سؤالات به ادامه مطلب بروید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۱۷
شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۱۳ ب.ظ

نمونه سؤال مغالطات رایج

توجه توجه::

همه عبارات زیر مغالطه و نادرست و برای آزمون است، دلیل نادرستی آنها را بنویسید.

 

1.      این فرد هیچ ماشین و خانه­ای از خود ندارد. در جنوب شهر به دنیا آمده است و همانجا درس خوانده است. از بورسیه تحصیلی استفاده نکرد و به زندگی فقیرانه قانع بود. سخنان چنین فردی نمی تواند دروغ باشد.

2.      بارها او را در دادگاه بخش مواد مخدر نیروی انتظامی دیدم. پس او معتاد است.

3.      در دانشگاه محل تدریس او، سه رشته عمران، برق و نرم افزار وجود دارد. پس معلوم است او سه رشته بلد است.

4.      او از کارکنان باشگاه سپاهان است. پس حتما آدم مهمی است.

5.      اگر کمیته امداد کار درستی است، پس چرا زمان پیامبران ما تشکیلاتی به این نام نداشتیم؟

6.      فلسفه خواندن حرام است چون نام واجب الوجود در روایات نیامده است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۱۳
شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۰۵ ق.ظ

نگاهی اجمالی به جهت و ماده، انواع ضرورت و امکان

اسلایدهای تدریسی درس منطق، بحث جهت و ماده و انواع ضرورت و امکان


منابع

نهایۀ الحکمۀ علامه طباطبایی. (با شرح استاد شیروانی)

سرشت کلیت و ضرورت استاد سلیمانی.

منطق صدرایی استاد سلیمانی.

شرح منطق استاد علی محمدی خراسانی.


دریافت در ادامه مطلب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۰۵
سه شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۴۲ ب.ظ

آیا «کلى» جزئى تنزل یافته است یا جزئى تعالى یافته؟

منبع: مجموعه ‏آثاراستادشهیدمطهرى    ج‏9    247

آیا «کلى» جزئى تنزل یافته است یا جزئى تعالى یافته؟

در اینجا بى ‏مناسبت نیست که این نظریه حسیون اروپا را که مى‏گویند کلّى همان جزئى کاهش یافته است مورد دقت و بررسى قرار دهیم. در کتاب باغ اپیکور یک مثالى هست که مى ‏گوید کلّى نظیر یک سکّه ساییده شده است که نقش و نگار و مشخصات خود را از دست داده است و جزئى نظیر سکّه‏اى است که مشخصات و نقش و نگار خود را حفظ کرده باشد. مى‏گوید ما یک سرى سکه‏هاى مختلف را فرض مى‏کنیم که هر کدام از آنها مشخص است که چه سکه‏اى است و متعلق به چه دوره‏اى است؛ حالا اگر یکى از این سکه‏ها ساییده شود و هر دو طرف آن نقش خود را از دست بدهد و ما آن را به کسى بدهیم آیا مى‏تواند معیّن کند که چه سکه‏اى است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۴۲
سه شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۴۰ ب.ظ

ارکان حکمت صدرایی

ارکان حکمت صدرایی

منبع: مجموعه‏ آثاراستادشهیدمطهرى    ج‏13    254 

1. اصالت وجود.

2. وحدت وجود.

3. حل اشکال از وجود ذهنى.

4. تحقیق در حقیقت وجوب ذاتى ازلى و حقیقت امکان در ممکنات و کشف نوعى امکان به نام «امکان فقرى».

5. تحقیق در مناط احتیاج به علت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۴۰
سه شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۵۴ ب.ظ

فلسفه دانی غزالی!

یکی از منابع منتقدان فلسفه، تکرار شبهات غزالی در کتاب تهافت الفلاسفه است.

اما براستی آگاهی و علم غزالی از فلسفه به چه اندازه بوده است؟

سخن استاد جوادی آملی:

غزالی گرچه از بزرگان اهل نظر بوده و در مسائل «علم الأخلاق» کم نظیر است و لیکن فلسفه دشوارتر از آن است که بدون استاد متضلّع فرا گرفته شود.

او آنچنان که در زندگینامه خود اعتراف دارد، فلسفه را نزد هیچ استادی تعلّم نکرده بلکه خود به مطالعه آن پرداخته و آنچه از آن فهمیده در نوشتاری به نام «مقاصد الفلاسفة» گرد آورده و از آن پس به استناد برداشتهای خود، در مسودّه‏ای دیگر موسوم به «تهافت الفلاسفة» به نقد پرداخته و از آن میان بیست مسأله را برای نقد برگزیده و بر سه مسأله قِدَم عالم، علم واجب به جزئیات و معاد جسمانی بیش از همه پای فشرده است.

بعد از او ابن‏رشد در «تهافت التهافت» به حل شبهات غزالی مشغول شده و برخی دیگر نیز به جمع و داوری بین تهافتین پرداخته‏ اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۵۴
سه شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۳۶ ب.ظ

نسبت کلام و فلسفه با دین

یکی از مهم ترین شبهاتی که در مورد فلسفه مطرح است،تعهد یا عدم تعهد این علم نسبت به آموزه های دینی است.این نوشته که برگرفته از کتاب "منزلت عقل در هندسه معرفت دینی" از حکیم متاله،آیت الله العظمی جوادی آملی می باشد،پاسخ این مطلب را بر محققان روشن می کند.

نسبت کلام و فلسفه با دین

در فرق میان علم کلام و فلسفه از جهت نسبت و رابطه آنها با دین، معمولاً بر اثر مساعی و تبلیغات و جهت‏گیری متکلمان چنین وانمود شده است که متکلمان، متعهد به محتوای دین و اسلام‏اند؛ اما فلسفه و فیلسوفان در این امر تعهدی نداشته و لابشرط هستند؛ یعنی کلام، قطعاً و به ناچار مطابق دین خدا و درصدد حفظ و دفاع از آن گام برمی‏دارد و درون مایه خود را از دین و شریعت می‏گیرد و سعی می‏کند که از موضوع علم خویش بر طبق محتوا و قانون اسلام بحث کند؛ لیکن فیلسوف چنین سرسپردگی و تعهدی به شریعت و دین ندارد، بلکه گاه حاصل تلاش علمی و معرفتی او مطابق دین و شریعت است و گاه متفاوت و متغایر با آن.

 

این تفکیک میان فلسفه و کلام مصادره‏ای آشکار و هجمه‏ای ناروا بر ضدّ فلسفه و فیلسوفان الهی است. کسانی که میان فلسفه و کلام چنین تفاوتی می‏نهند در واقع دین اسلام را به سود کلام و متکلمان بی‏وجه مصادره می‏کنند و خود را دیندار و متعهد به دین قلمداد کرده و فلسفه و فیلسوفان را غیرمتعهد و لابشرط نسبت به آن معرفی می‏نمایند.

به زودی روشن می‏شود که منشأ این تصور ناصواب بیرون نهادن عقل از هندسه معرفت دینی است. گویی دستاورد عقل فلسفی چیزی خارج از قلمرو دین است که باید با آن نسبت‏سنجی شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۳۶