وبلاگ شخصی عبدالرضا بختیاروند

صفحه ای برای تعامل بیشتر با طلاب و دانشجویان

وبلاگ شخصی عبدالرضا بختیاروند

صفحه ای برای تعامل بیشتر با طلاب و دانشجویان

وبلاگ شخصی عبدالرضا بختیاروند
بازدید کننده محترم؛
این وبلاگ برای ارتباط و تبادل اطلاعات علمی در زمینه های مختلف با «طلاب و دانشجویان کلاس هایم» بوده و الزاما "منعکس کننده دیدگاه های شخصی من" نیست.
تلاشم بر آن است که به خودم و دیگران یاد بدهم که حق طلب باشیم، هر چند باور به آن دشوار باشد.
برای دریافت فایل ها و اخبار مربوط به کلاس های من، به کانال درسی من به آدرس @darsha14 در پیام رسان های ایتا و تلگرام مراجعه کنید.
صفحه من در روبینو و اینستاگرام @abakhtiarvand
آخرین نظرات
  • ۹ فروردين ۹۶، ۱۹:۱۰ - سید مهدی
    متشکرم
سه شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۰۷ ق.ظ

فطرت راه یا برهان؟

فطرت راه یا برهان؟

در میان متفکران اسلامی در باب تمسک به فطرت در شناخت خدای سبحان، دو نظر وجود دارد؛ برخی معتقدند که فطرت، راهی برای شناخت خداست و گروهی دیگر از آن به عنوان مقدمه‏ای برای اثبات وجود خدا استفاده می‏کنند و می‏گویند: انسان خود را معلول خدای سبحان می‏یابد و نیز می‏یابد که هر معلولی عین ربط به علت خود است. پس هر کس می‏یابد که خودش معلول است و عین ربط به علّت خود، لذا به علّت خود علم دارد و می‏یابد که عین تعلق و وابستگی به علّت خود، یعنی خدای سبحان است. به تعبیر دیگر: واسطه شناخت خدا را با امتناع پیدایش معلول بدون علت می‏داند و می‏گوید: من معلولم و هیچ معلولی بدون علت نیست، پس من هم علتی دارم که مرا بوجود آورده است.

برای بیان مسئله، که فطرت راه است یا برهان، ابتدا باید این مطلب روشن شود که مقصود از فطرت و فطریات چیست؟

فطرت هم بر گزارش‏های علمی اطلاق می‏شود و هم بر گرایش‏های عملی؛ اگر مقصود از فطرت گزارش‏های علمی باشد، مانند فطریات که قیاس آنها با خودشان است، از قبیل «الکل أعظم من الجزء» و «الواحد نصف الاثنین» یعنی به مجرد تصوّر موضوع و محمول، حکم به ثبوت محمول برای موضوع می‏شود بدون این که نیاز به استدلال باشد، در این صورت این مقدمات بدیهی، مقدمه استدلال واقع می‏شوند و چون در اصطلاح منطق، استدلال و تفکر را حرکت می‏نامند در این صورت می‏توان دو مقدمه استدلال را مسیر و راه نامید. چنانکه مرحوم سبزواری گفته است:

والفکر حرکه الی المبادی  ومن المبادی الی المراد

متفکر با سیر علمی در مقدمات استدلال، به مقصد که نتیجه است، می‏رسد. به عبارت دیگر: چون خود فکر حرکت است و حرکت راه و مسیر می‏طلبد و مسیر حرکت، مقدماتی است که متفکر را به نتیجه می‏رساند، پس گزارش‏های علمی و فطری راه است.

اما اگر مراد از فطرت گرایش‏های عملی باشد، باز هم به دلیل این که گرایش عملی سیر باطنی است برای شهود خدا پس فطرت، راه است. یعنی انسان در مسیر جان خود حرکت باطنی می‏کند و حرکت در مسیر جان، همان سیر در راه است. البته راهی که با رونده و سلوک و مسلکی که با سالک متّحد است. چنان که بزرگان گفته‏اند: انسان یا در طلب است و یا در طرب، اگر در راه است، دارای طلب است و اگر به مقصد رسیده باشد، دارای طرب و نشاط است.

بنابراین، فطرت در هر دو معنای علمی و عملی، می‏تواند راه باشد چه به صورت مقدماتی بدیهی که انسان را به نتیجه برساند و چه به صورت سیر باطنی که او را به شهود خدای سبحان نایل گرداند. [آیت الله جوادی آملی، فطرت در قرآن -  صفحه 48]

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی